حرف نگفته



من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم


چه چرت و مزخرف . به دنیا میای کلی آدم میبینی

مثل بقیه زندگی میکنی . دانشگاه میری مدرسه میری کار میکنی

ازدواج میکنی و بعد در یه روزی که خودم انتظارشو نداری میمیری

چی مزخرف تر از این

همه توی یه چرخه ی ثابت گیر کردن و کاری از دستش بر نمیاد

عده ای خودشون رو گول میزنن فک میکنن با این که لحظه هاشون رو خوش باشن دارن زندگی می کنن و لذت باعث میشه عمرشون هدر نره

ولی کسی نیست که بتونه بگه من تمام عمرم رو فقط لذت بردم از زندگی

همه آدم ها بالا پایین دارن

عده ای میگن باید به تکامل برسی اما خودشون هم نمیدونن تکامل چیه

نمیفهمن تکامل رو از کجا با بدست اورد

و باز چقد این زندگی احمقانه میشه


عشق چیه ؟ از کجا میاد ؟ چطور میشه مثلا یه دکمه در خودت به وجود بیاری و غیر فعالش کنی و از دستش راحت شی ؟‌

میشه ادمی بی احساس باشه ؟

میتونه هر روز با یکی باشه ؟

میتونه این چیزارو یاد بگیره ؟

چرا باید آدم اصلا عاشق کسی بشه

دلیلی نداره که

مغرور و تنها مثل یک ارتش یک نفره

نیاز به جواب دادن به کسی هم نداری :) راحت


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دبستان معرفت سودجان عمّار گرافیک تور چین winterromy دنیا آی تی پلاک عاشقی همه چی موجوده Erika ارگانیک نور